وصيت نامه پاسدار شهيد سيد عبدالرضا موسوي
فاستَجابَ لَهُم رَبُّهُم أني لا اضيع عمل عاملٍ مِنكُم مِن ذكَرٍ او اُنثي مِن بَعض فالَّذينَ هاجَروا و اُخرِجوا مِن ديارِهِم و اوذوا في سبيلي و قاتلوا و قتلوا لاكفرنَّ سَيِّئاتِهِم وَ لادخِلَنَّهُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِها الانهار ثواباً مِن عِندِ الله وَاللهُ عِندَه حُسنُ الثَّواب. آل عمران (195-193)
برادران عزيزم! حركت جوشان انقلاب اسلامي كه در بيست و دوم بهمن پنجاه و هفت، سلطنت استبدادي وابسته را درهم ريخت، در همان نقطه متوقف نماند كه اگر ميماند، چنانچه برخي ميخواستند اكنون نه تهاجمي در كار بود و نه جنگي. جنگ فعلي نتيجه جبري ادامه حركت انقلابي مردم و تلاش براي تحقق همه اهداف انقلاب است. جنگ تحميلي كنوني پيآمد تلاش انقلابي خلق ماست و مانند بسياري عواقب و آثار ديگر انقلاب بايد با آن روبرو شد و بر آن غلبه نمود.
جنگ فعلي با بحران اقتصادي و توطئههاي سياسي نظاميِ ديگر از لحاظ ماهيت تفاوتي ندارند. انقلاب در حركت روبهپيش خود با اين موانع و توطئهها و كارشكنيها روبرو ميشود و هر انقلاب اصيل و مردمي چنين است و لذا بايد در ادامه راه خود بسوي هدفهاي انقلابي همه موارد را از پيش پا بردارد.
در اين جنگ انقلاب و هدفهاي مكتب از همه چيز بالاتر است. برادران عزيز من، براي ما استقلال و تماميت ارضي فينفسه و مجرد و تنها ارزش به حساب نميآيد، بلكه تماميت ارضي و استقلال ميهن اسلاميان در چهارچوب هدفهاي انقلاب و مكتب معني پيدا ميكند. آري برادرانم، آنچه به جنگ و تلاش در حفظ پاسداري از تماميت ارضي و استقلال معني ميبخشد، انقلاب و مكتب است، آزادي و استقلال واقعي است، عدالت و برابري است. ما بايد پيش از آنكه براي يك وجب خاك بيش يا كم بجنگيم، بايد براي دفاع از آرمانهاي انقلاب مبارزه كنيم و اين است كه همه بايد از ديدگاه انقلاب و مكتب در جنگ وارد شويم. زيرا اگر شركت در جبهه جنگ با آگاهي سياسي و مكتبي همراه نباشد، وظيفهاي انقلابي نخواهد بود.
جنگ با عراق براي ما هدف نيست و همهچيز هم نيست، بلكه وظيفهاي است در كنار و به دنبال ديگر وظايف انقلابي و اسلامي كه تاكنون داشتهايم و از اين پس خواهيم داشت. تأكيد من به خاطر آن است كه نشان دهيم ما و همه رزمندگان و جان بركفان انقلاب هرگز هدفهايي را كه بخاطر وصول به آن انقلاب كرديم و دشمني ابرقدرتها را برانگيحتيم و هجوم نظامي عراق هم يكي از عكسالعملهاي اين حركت انقلابي است، هرگز فراموش نكردهايم و پايان يافته نميبينيم. برادرانم، سپاه بايد مبارزه درازمدت مكتبي را تا تحقق همه ايدهآلهاي توحيدي دستورالعمل زندگي و حيات خويش قرار دهد. برادران عزيزم. شما چه فكر ميكنيد؟! آيا تحت چه شرايطي استعمارگران و دشمنان زخمخوزده ما حاضرند به جاي مخالفت و خصومت به حمايت از ما برخيزند؟ آيا جز با نفي همه خواستههايي كه تا كنون در راهشان جنگيدهايم و قرباني دادهايم؟ آيا جز با نفي هدفهايي كه دشمني شيطانها را بر انگيخته بود؟ نفي آزادي، نفي استقلال واقعي و جوهره مكتبي انقلاب؟
و راستي برادران، اگر ما اختلاف خود را با استكبار جهاني به سركردگي امريكا فراموش كنيم، چه چيزي براي ما ميماند؟ آري برادران، ما براي تحقق آرمانهاي توحيدي انقلاب كردهايم و به همين دليل جنگ بايد در خدمت اين آرمانها باشد. ما بايد در اين جنگ علاوه بر اينكه دشمن را به عقب برانيم و از حاكميت و گسترش انقلاب و تداوم آن دفاع و در راه آن جانبازي نمائيم، بايد ابتلاء به آلودگيهاي شرك و خودپرستي و تنپروري و فساد از وجودمان پاك گردد و شخصيت انساني ما در اين كوره گداخته سختي و شدت،ذوب شده، تحت تأثير جوهر ايمان به مكتب و ارزشهاي متعالي، ارتقاء و تكامل يابد. با تحمل آوارگي از شهر و ديار و مصيبت از دست دادن عزيزان و آزار وارده از دشمن، همراه با كسب آگاهي و تقويت ايمان صلاحيت وراثت زمين و رهبري نهضت رهاييبخش انبياء را در عصر خود بهدست آوريم. بجنگيم تا انقلابمان ادامه يابد و اسلام پيروز شود و آزادي و برابري و قسط اسلامي برقرار گردد و سرانجام استكبار و ستمگري و شرك و استبداد و استعمار در سراسر جهان نابود شود. به تعبير امام، پيروزي يا مرگ هر دو براي ما فتح است. راه يافتن به فلات مرتفع كمال و آزادي و خودآگاهي است. از ياد نبريم كه تهاجم نظامي عراق و تحريكات نظامي آمريكا يكي از چند جبهه نبردي است كه دشمنان، عليه انقلاب اسلامي ما گشودهاند و اين است كه شما خود را حماسهآفرينان اين انقلاب و جنگ ميدانيد و بحق نيز هستيد. بايد بطور كامل با انگيزههاي انقلاب و مكتب آشنا شويد و از هدفهاي سياسي دشمن از اين تهاجم، كاملاً مطلع باشيم. برادرانم! به تعبير امام ما در هر حال پيروزيم. زيرا امام گام زدن در مسير را پيروزي ميداند. امام صرفاًغلبه نظامي و سياسي بر دشمن را تنها پيروزي نميداند و اين همان رازي است كهموحدين را همواره به تلاش و جهد واداشته است. آري غلبه با حق است و باطل ميرنده و زهوق است “ان الباطل كان زهوقا”. آري بهراستي هم كه مرگ از آن زندگي در حاليكه ظلم حاكم است هزار مرتبه ارزشمندتر است مگر اين زندگي چيست كه در مقابل تاراج حق و حاكميت استكبار و بازدارندگان راه خدا، سكوت و سازش شود. برادرانم اين جوهره قيام امام حسين است كه انقلاب را تداوم و تكامل ميبخشد و مستمر ميدارد و آنچه اصالت دارد، همين محتوا و كيفيت است. حفظ اين جوهر و جاري ساختن آن در روح و قلب تودههاست كه مقدس و متبرك است. پيام حسين نفي سازش با شيطان و مقاومت در مقابل باطل است؛ و اگر انسان بخواهد براي خود ارزشي قائل باشد، بايد ميزان ظلمستيزي و شيوه آن را ملاك قرار دهد و اين مبارزه است كه به انسان “ارزش و شخصيت ميبخشد” و پيام “حسين (ع)”، جانبازي و فداكاري است. ايثار خالصانه و مؤمنانه است. نفي هرگونه وابستگيهاي غير توحيدي است و اسلام به اعتبار اين حماسهها زنده بوده است. اين حماسهها كه از توبه آدم شروع و با قرباني اسماعيل تداوم، و در بدر و خندق بارور، و در كربلا تجلي شكوهمند يافت، در اين جنگ تحميلي مراحل اوج خود را يافته استكه درحماسههاي شماپديداروجاويدشدهاست. حماسههايتانجاويدوجاويدان باد! تا اسلام به عنوان مكتب رهاييبخش همه محرومان جهان مطرح گردد. برادرانم! پيكرهاي رشيد و ايمانهاي استوار شما، سد محكمي در برابر توطئههاست. شما پاسداران دستاوردهاي انقلاب و مدافع مستضعفان و ياران وفادار اماميد. شما بازوان مسلح خلق مستضعفي هستيد كه قصد كردهايد تا وعده الهي را در عصر انقلاب، تحقق بخشيد. برادرانم! مبادا كه از خط امام عدول ورزيد و بكوشيد تا خط استقلالي خويش را از جريانهاي قدرت، جدا و حفظ كنيد. اين چيزي است كه سپاه در كل، بدان سخت نيازمند است تا بتواند به سوي ارتش مكتبي مسلح به حركت درآيد و در غير اينصورت، ابزاري براي قدرت يكي از جريانهاي سياسي، بيشتر نخواهد بود.
برادرانم! درست است كه ما اصالت را به انسان و ايمان ميدهيم ولي ضرورت كاربرد سلاحهاي پيچيده و يا ارزش و اهميت سازماندهي و اطاعت تمام از فرماندهي و نظم را ابداً نميتوانيم منكر شويم. برادرانم! نظم از ديدگاه توحيدي يك اصل حاكم و عمومي است. آري برادران، نادرست است كه وقتي صحبت از نيروي ايمان ميشود ضرورت فرماندهي و سازماندهي و امكانات و تاكتيكهاي درست نفي شود و شما خود بهتر ميدانيد كه بخاطر عدم آشنايي برادران ما با سلاحهاي سنگين ما چه ضربههاي سختي را متحمل شدهايم و چگونه دستهدسته براداران جانبركفمان را از دست دادهايم. و همه ميدانيم هر روز كه در اين امر حياتي و خطير تأخير بورزند، نيروهاي ما در وضعيت دشوارتري قرار خواهند گرفت. ولي ميدانم كه شما باز هم به ياري خدا و با اندك توان خود، جان خواهيد داد و از انقلاب و مكتب به دفاع برخواهيد خواست. ميدانيم شما وارثان حماسيترين شهادتهائيد. شما در حالي از بخشي ازشهر عقب نشستيد كه تمامي آن با خونتان عجين و آميخته و سرخ شده بود و با شهادتتان، خطسرخ وبالنده تكامل رابرزمين سرخكربلاي ميهنمان، امتداديتازه بخشيديدوپايبنديتان رابهانقلاب و اصول مكتب و خلق را با خون خود مهر زديد. برادرانم! شما بايد به شدت از تلاشهايي كه ميكوشند تا بين شما و آن دسته از افراد و برادران ارتشي كه در خط و جبهه انقلاب، صادقانه جان ميبازند، جدايي و سوءظن بيافكنند، بشدت دوري كنيد تا مبادا جبهه انقلاب تضعيف گردد. در پايان خطاب من به برادرگراميم “جهانآرا” است كه سخت تنها و خسته است ولي مصمم و مكلف و خاشاك در چشم و خار در گلو ساكت مانده است و از همه سو گرفتار و قبل از هر چيز اميدوارم كه مرا ببخشد. برادر بزرگم! در اين شرايط همچنانكه قبلاً هم توضيح دادهام بخاطرخطرهاي پنهان و آشكار جبهه خودي كه خود به خوبي از آنها آگاهي، از دست رفتن سريع برادران را مشكلي و خللي پرناشدني ميبينيم و براي سپاه و انقلاب، باريگران خواهد بود كه ما در برابر مسامحهكاريهاي نظمپرستان پرمدعا اين همه جان تقديم كنيم و معتقدم در شرايط كنوني سپاه ما بيش از هر وقت نياز به يك تجديد سازمان سريع دارد. تا اولاً بتواند موجوديت خويش را حفظ و دوام بخشد و ثانياً بتواند كمبودها و نيروهاي خود را گردآوري و شكل بخشد. تجديد سازماني كه بايد با سازماندهي گذشته قطعاً متفاوت باشد.
برادر بزرگم! جنگ چيزهاي بسياري به ما آموخته است و مجاز نيستيم كه نسبت به آنها بيتفاوت باشيم. بايد در مقابل ضربه سختي كه بر پيكر سپاه وارد آمده است مقاومت لازم به عمل آيد تا سريعاً ضايعات اين ضربه جبران گردد. اميدوارم كه موفق و سرافراز باشيد.
خداحافظ برادرتان رضا موسوی
ادامه مطلب...
برچسب ها:
مثل شهید، مثل شمع است، خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن است و پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو، که به بهای نیستی او تمام می شود، بنشینند .1
خوشا به حال آنان که پروازشان اسیر هیچ قفسی نشد ، و هیچ بالی اسیر پروازشان نساخت .. خوشا به حال آنان که از رهایی رهیدند ، و بال و بال جانشان نشد . خوشا به حال آنان که .....خوشا به حال ما ، اگر شهید شویم .2
شهید قاسم مدهنی | نام پدر: علیشاه | متولد :1341 |محل شهادت:ماووت |تاریخ شهادت: 69/03/27
فرازی از وصیت نامه شهید:
چندوقتی است احساسی در دل دارم که نمی توانم در این دنیا بمانم می خواهم بروم به جایی که شهداءرفته اند به جایی که امام شهدا رفته اند نمی توانم در این دنیا بمانم مانند عاشقی که برای دیدن معشوقه اش بی قراری می کند...
برچسب ها:
فرازی از وصیت نامه شهید:
خودسازی و تهذیب نفس را سرلوحه کار هایتان قرار دهید و میدان های جهادرا خالی نکنید و از مرگ با آغوش باز استقبال کنید.
والذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضل اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم
1
ترجمه:و آنان كه در راه خدا كشته شدند اعمالشان را باطل نمی كند زود است كه هدایتشان كند و كارهایشان را به صلاح آورد.
حب دنیا وزندگی را از سرتان بیرون کنید تمام توجه خودرا به زندگی قرار ندهید کمی به فکر تدارک دیدن سفر آخرت باشید.2
او را چگونه می توان سرود ،با کدامین زبان توان ستود. واژه ها حقیرتر از آنند که عظمت روح دریائیش را ترسیم کنند. از شهید گفتن و نوشتن دشوار است. عاشقی که در سختی ها تولد یافت و در موج حماسه و خون به بلوغ رسید و بر بام خلوص و صدق تا کران بیکرانگی تا خلوتگاه محبوب پر و بال کشید.
او به شهادت رسید در حالیکه در قلب و خاطره خیل سربازان و همرزمانش خانه کرده بود .
امروز هرکس ازتیپ ۵۷ ابوالفضل (ع) ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پلدختر ، جنگ یا عملیات سخن می گوید با سوز یادی از سردار بزرگ وگمنام جبهه های دفاع از اسلام ناب محمدی شهید هاشمی می نماید.3
شهید حاج رضا هاشمی
نام پدر:رحم خدا
متولد:1342
محل شهادت:شلمچه
تاریخ شهادت:65/10/29
برچسب ها:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدللّه رب العالمين و به نستعين و هو خير ناصر و معين.
حمد و سپاس پروردگاری که مرا آفريد.
همانطور که وعده داده بود و انشاءاللّه مرا در جوار رحمتش قرار دهد.
همان طور که رحمانيتش ايجاب می کند که اين بنده گنهکار جز اميد به فضل و رحمتش اميد ديگری ندارد.
معبودا! به مظلوميت رسولت وحی رسولت و دخت گرامی اش و دو فرزند عزيزش و ذريه پاک و ياران با وفايش گريستيم.
عزيزا! به خونخواهی شهدای اسلام و مظلومين تاريخ با مستکبران زمان و طواغيت و نوکران حلقه به گوششان به دستور تو و به پيشوايی سروری از سوی تو جنگيدم.
اما بسيار می ترسم از اينکه مقبول درگاهت قرار نگرفته باشد که گنه بی شمار و غفلت بسيار.
از اين چنين بنده ای جز اين هم توقعی نيست که سفرة دل پيش تو گشوده است و کفه افکارنزد تو روشن،
يا غياث المستغيثين، ارحم، ارحم، آمين يا رب العالمين.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عيال و خانمان را چه کند
ديوانه کنی، هر دو جهانش بخشی
ديوانة تو هر دو جهان را چه کند
سخنی با مادر عزيزم دارم که از دست دادن فرزند سخت است اما صحرای کربلا و علی اکبر و علی اصغر و عباس علمدار و زينب و بدن پاره پاره برادر، مصيبتی ديگر است.
صبر بر همه مصائب شيوه دخت زهرا (س) است که تو هم سيد دخت او هستی، پس صبر کن.
ای مادر و شما ای خواهران گرامی که از دامان پاک مادری از نسل موسی بن جعفر عليه السلام هستند، پس صبر کنيد که صبر در رحمت است و عفيف بمانيد که شرافتمان به انجام دستورات اسلام است.
شما ای دو برادر بزرگوارم! به مبارزه طبق دستور خدای تبارک و تعالی تا دفع فتنه از عالم و گوش به فرمان امام امت اين اسوه مبارزه و ايستادگی محکم بجنگيد.
شما ای پسرانم وحيد، حامد و ای دختر کوچکم!
با مادرتان مانند گذشته مهربان باشيد و از او مواظبت کنيد.
نماز و قرآن و دعاهای معروف و زيارت امام حسين (ع) معروف به عاشورا را ياد بگيريد و بخوانيد و درسهايتان را هم خوب بخوانيد از اسلام و ولايت فقيه با تمام وجود و با خودتان مواظبت کنيد و سعی کنيد همواره يک مسلمان نمونه باشيد.
برای پدرتان نماز بخوانيد و در حقش دعای خير کنيد.
من از خدای کريم برای شما هميشه دعای خير دارم.
اميدوارم مورد قبولش قرار گيرد و اميدوارم وجود شما موجب سربلندی مسلمين و خوشحالی رسول گرامی اسلام حضرت محمد بن عبداللّه (ص) و مولای متقيان حضرت امام علی (ع) و ائمه معصومين و ولی فقيه خمينی عزيز و امام زمان (عج) گردد.
عزيزانم از يکديگر مواظبت کنيد و يار هم باشيد و با مستکبران و ابرجنايتکاران شرق و غرب بجنگيد تا پای جان و برقراری حکومت جهانی امام مهدی (عج) شما را به خدای کريم و رحيم می سپارم.
از همسر گرامی ام کمال رضايت را دارم و اميدوارم همچون هميشه از فرزندانم خوب مواظبت کند و سفارشاتی که کردم در مورد مسايلی که ممکن است بعد از من رخ دهد، عمل کن و همچون هميشه از اسلام و انقلاب اسلامی و ولايت فقيه دفاع کنيد.
از خداوند تبارک و تعالی برای شما که در تلخی و شيرينی زندگی کنارم بوديد و ياری ام کرديد طلب عزت و آمورزش و عاقبت به خيری دارم.
علیرضا نوری
برچسب ها:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
السلام علیک یا اباعبداللهالحسین(ع) یا ثارالله
ای خوشا با فرق خویش در لقاء یار رفتن/سرجدا پیکر جدا در محفل دلدار رفتن
با سلام و درود بر حضرت بقیة الله(عج) و شهدای به خون غلتان، امام و امت امام وصیت نامهای را که به صورت نوشته است آغاز میکنم: هنگامی که برای نوشتن وصیت نامه قلم بر کاغذ میگذاشتم به این فکر افتادم که خدایا من در مقابل بزرگی و جلال و مقامت که ذرهای هم به حساب نمیآیم و در مقابل این همه نعمتهای بی حد و حسابت که به طور رایگان ولی بی دریغ در اختیار بندگانت گذاشتی چه بنویسم؟
اگر وصیتی ننویسم فردا منافقان شایع خواهند کرد که فلانی چشم بسته کشته شده است
پس گفتم وصیت نامه را برای که بنویسم؟ به این فکر افتادم که به رهبرم بنویسم. باز در مقابل آن همه کرامت و صفای امام که من و امثال مرا از گرداب ضلالت نجات داد قلم عاجز شد و به خود گفتم که برای امت بنویسم. ولی ناگاه فریاد تکبیر مداوم ملت در راهپیماییها و تشییع جنازههای شهدا و مراسم مذهبی به گوشم رسید. چهرههای به خون رنگین شده فرزندان شهیدان این امت مرا به وحشت انداخت و قلم در دستم بی حرکت ماند. در پیکر خود فکر کردم. ای خالق و ای پیامبر(ص) یا رسول الله(ص) چه کنم؟ به این نتیجه رسیدم که وصیتی ننویسم. زیرا این همه ایثار و مقاومت این ملت به رهبری آن امام برای نجات دین پاک و مبین اسلام و جهانیان در مقابل سختیها و ناملایمات ناشی از دریوزگی ابرجنایتکاران شرق و غرب به کمک نوکران چشم و گوش بسته داخلی و خارجی من روسیاه برای اسلام عزیز و جهانیان و نجات گرسنگان سیاه و سفید و سرخ پوست امریکایی و غیره چه کردم. در حالی که بیست بهار از عمرم میگذرد واماندم که خدایا چگونه در چشمان پر از عشق و محبت حضرت رسول الله(ص) فردای قیامت نگاه کنم و بگویم یا محمد(ص) منم از امت گنهکارت؟ ناگاه چهره کریه استعمار شرق و غرب و مزدوران حلقه بگوششان (منافقین چپ و راست داخلی) و دولهای مرتجع منطقه در پیش چشمم مجسم شد. که اگر من وصیتی ننویسم فردا که من را به جایگاه واقعی خویش یعنی نزد ربم برگردم اینها شایع خواهند کرد که فلانی چشم بسته به مانند خود کوردلانشان کشته شده است. پس مرا این خوف گران آمد و بر آن داشت که انگیزه شهادتم را بازگو کنم.
عزیزان! بدون شک ضلالت و فساد و فحشا و کشته شدن اسلام در دوره رضاشاهی و پسر کثیفش را از یاد نبردهاید. حتما بی غیرتیها، قلدریها، خفه شدن بانک الله اکبر در گلوی مؤذنها و مسخره کردن اسلام در رسانههای گروهی و به مسلخ کشیدن مسلمین به بهانه مسلمان بودن و بعد از پیروزی انقلاب حملههای ناجوانمردانه و شیطانهای بزرگ و کوچک و به خصوص مزدوران داخلی منافقین و خانها و سرمایه داران و تمامی جرثومههای کثیف را از یاد نبردهاید. باید از خویشتن سوال کنیم، که چرا و چه کسی و با کدامین پرچم ما را از این همه مصیبتها نجات داد!؟ آیا غیر از امام عزیزمان بود؟ با پرچم لا اله الا الله که آغشته به خون میلیونها نفر انسان زن و مرد از سلاله پاک ابراهیم خلیل الله و محمد رسول الله(ص) و علی(ع) ولی الله و زهرای مرضیه و فرزندان بر حق و پاک و اصحاب و یاران آن عزیزان میباشد.
اگر هزاران بار زنده شوم، مصمم تر از اول به امام خواهم گفت: یا روح الله لبیک!
بنگر و ببین ای انسان که در طول تاریخ پرچم نجات انسانها در دست توانای کدامین مرد و از کدامین خانه بیرون آمد؟ آیا جز پرچم الله اکبر و در دست توانای مردانی از تبار ابراهیم و از خانه گلین فاطمه(س) بوده است؟ و آیا پیروزی و شکست طاغوت و راندن کفر از کشور اسلامی از کدام کلبه و با کدام پرچم بود. بله همان پرچم نجات بخش اسلام و همان کلبه کوچک فاطمه(س) و کعبه راستین مسلمین و پهلوی غرق به خون بانوی مسلمین حضرت فاطمه(س) بوده است که روح الله عزیز با خشم اولیاء الله از آن خانه خروش کرد و بتها را شکست و میشکند و کدامین امت بود که او را با مال و جان یاری داده و یاری میدهند. همین مردم محروم و فقیر ایران عزیزمان بود که همیشه به خاندان با عصمت مولایمان علی(ع) وفادار بوده و هستند. پس این همه از خودگذشتگی و عظمت و شرافت که این شهدای میلیونی تاریخ بشریت به خرج دادند. من که بندهای گنهکار هستم. چرا در راه پرافتخار شهادت برای اسلام عزیز قرار نگیرم.
هر کس در هر لباسی به خاطر شهادتم به مقامات دولتی توهین کند به خدا سوگند فردای قیامت یقهاش را خواهم گرفت
خون من، جسم من، روح من که امانتی است در دنیا و سرانجام که باید به صاحب اصلی یعنی پروردگار عزیز برگردد. چرا از راه درست که پاکان رفتند برنگردد و ای منافق کوردل! و ای بی غیرتی که ناموس خویش را در آغوش هر اجنبی قرار میدهید آیا خیال میکنید که ما هم مثل شما به امام راستین ملت خیانت میکنیم؟ نه! به خدا اگر هزاران بار زنده شوم به مانند اول و مصمم تر از اول به امام خواهم گفت: یا روح الله لبیک! ای امام زمان(عج) شاهد باش که ما به فرزند زهرا(س) به مانند مردم کوفه و منافقین خیانت نکردهایم. یا بقیة الله شما گواه باشید که ما اگر گنهکار بودیم ولی به جانشینت که فریاد(هل من ناصر ینصرنی) جدت از حلقوم مبارکش برخاست لبیک گفتیم و تا پای جان در مقابل دشمنانش ایستادیم. من از شما میخواهم از خدا بخواهید که مرا ببخشد که نتوانستم درست وظیفهام را انجام دهم ولی امیدوارم به اینکه مانند منافقین در شکلهای مختلف نامردی نکردم. رحمت بی پایان خداوند به امام و اصحابش به خصوص علمای اسلام و سلام و رحمت بر اصحاب مظلومش شهید ایت الله دکتر بهشتی. شهید منتظری و آن هفتاد و دو تن باد. رحمت خدا بر شهدای بزرگ چون رجائی و باهنر و شهیدان دیگر به مانند شهیدان محراب باد و رحمت خداوند بر تمامی شهدا به خصوص شهدای مظلوم کردستان با درود بر استادان شهیدم عبد الحمید و ناهیدی باد. دلم میخواهد از تمامی دوستان یاد کنم ولی کاغذ کم میآورم و قلمم تمام میشود. درود خدا بر شهدای بزرگ و مظلوم جبههها باد.
خدا نیامرزد آن کسی را که در پستهای مختلف به مردم خیانت کند
عزیزان! به فقرا کمک کنید. بدون منت و توجه دیگران و ناشناس و همچنین به دولت اسلامی. من آرزو دارم که همگی به مسجدها بروید و پرکنید مساجد را و مراسم مذهبی را گسترش بدهید. خدا لعنت کند هر آنکس را که باعث شکست اسلام در جهان میشود. خدا نیامرزد آن کسی را که در پستهای مختلف به مردم خیانت کنند. خیانت به مردم یعنی خیانت به اسلام. گوش به فرامین ولایت فقیه باشید. به دستور ولایت فقیه هر کمونیست و منافق و گران فروش و زناکار و مفلس خائن را در خانهاش به دار بکشید. به خدا آرزو دارم که قسط و عدل را در تمام ابعادش در جامعه مان ببینم من سفارش به پدر، مادر ، خانواده، بستگان و هموطنان ندارم جز ایمان و تقوا
حفظ دستاوردهای اسلام:
در زندگی از مسائل روز عبرت بگیرید. همچنین از شهدا. انشاالله خداوند به ما توفیق دهد که گناه نکنیم مخصوصا تفسیر گناه. هر کس در هر لباسی به خاطر شهادتم به مقامات دولتی توهین کند به خدا سوگند فردای قیامت یقهاش را خواهم گرفت و از همگی شما میخواهم بیایید این تنها دشمن هستی را از بین ببریم. یعنی هوای نفس که باید به خاطر او و تنها دشمن او را از پای دربیاوریم.
برچسب ها:
به فرمان ابراهیم زمان لبیک گفتم و با نهایت هوشیاری، صمیمانه ترین یادبودهای قلبیم را که از ذره ذره عمرم اوج می گیرد به حضور قائد عظیم الشأن، این جلوه گاه نور الهی، رهبر آگاه و هوشیار انقلاب¬مان ابراز می دارم و امیدوارم که بتوانم آنچه در توان دارم را در طبق اخلاص بگذارم که مورد رضایت حق تعالی قرار گیرد. انشاءالله
از پدر و مادرم که برایم زحمات فراوانی کشیدند و سختی زیادی را متحمل شدند طلب بخشش دارم و از همه الطاف این دو عزیز تشکر و سپاسگزاری میکنم. از تمامی دوستان و همسایگان نیز طلب بخشش دارم. باشد که مورد لطف شما قرار گیرم تا خدای متعال نیز مرا مورد عفو خود قرار دهد.
این سروده زیبا را نیز قبل از رسیدن به درجه رفیع شهادت در پایان وصیت نامه نوشته بود:
آمدم تا کرخه را از خون خود دریا کنم/آمدم تا کربلای سوسنگرد را زیبا کنم
آمدم در نینوای عشق مانند حسین/تا شهادت نامه عشقم را امضا کنم
آمدم تا بر امام و امت و رزمندگان/فتح و پیروزی طلب از خالق یکتا کنم
درباره شهید اسماعیل خلیلی فر
بسیجی شهید اسماعیل خلیلی فر فرزند عبدالله در تاریخ 7/1/1344 ه.ش در روستای بیهود، از توابع شهرستان قائنات، در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد. وی تحصیلات ابتدایی را در همان روستا و در حین کمک به خانواده گذراند. از آنجا که علاقه مندان به دانش در این روستا برای ادامه تحصیل می بایست به شهرهایی چون قائن، گناباد، بیرجند و... رجوع می کردند و از طرفی دیگر نیز به دلیل مشکلات مالی و شرایط سخت زندگی، امکان ادامه تحصیل به مقاطع بالاتر هم وجود نداشت به همین دلیل وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی به تهران هجرت و برای امرار معاش شغل خبازی (نانوایی) را پیشه خود نمود. او مدتی را که در تهران بود و در هر نانوایی که کار می کرد نام نیک از خود برجای می گذاشت و رضایت همه همکاران را جلب می کرد. اسماعیل در حین کار نانوایی به مطالعه کتاب های انقلابی مشغول بود. وی در سراسر زندگی اندک خود، رنج و مشکلات بسیاری را متحمل شد که توانست با همت والای خود بر تمام مشکلات غلبه کند. وی همانند برادر خود، شهید محمدحسین، در سال 1356 ه.ش با دیگر دوستان خود تیمی سیاسی و فعال در تهران تشکیل داد و به دلیل علاقه خاصی که به امام خمینی (ره) داشت برای مبارزه با رژیم شاه و پخش اعلامیه های امام(ره) و تظاهرات و راهپیمایی ها از هیچ کوششی دریغ ننمود که در این راستا چندین مرتبه مورد ضرب و شتم و تهدید نیروهای رژیم شاه قرار گرفت. با شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق با توجه به سن کمی که داشت بارها به پایگاه بسیج تهران مراجعه کرد ولی اعزام نشد. لذا از طریق بسیج اصناف ثبت نام و به عنوان خباز به خوزستان اعزام شد و در همان اعزام اول در تاریخ 18/3/1361 ه.ش که برای رزمندگان به وسیله قایق نان می¬برد، مورد حمله نیروهای دشمن قرار می¬گیرد و پس از اصابت موشک دشمن به قایق، به درون رودخانه کارون می¬افتد و در سن 17 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل می¬شود. بدن مطهرش پس از جستجوی بسیار توسط برادرش محمدحسین پیدا و به زادگاهش، روستای بیهود، منتقل شد و در مزار شهدای روستا آرام گرفت. روحش شاد و یادش گرامی باد.
این عزیز، قبل از شهادت، مدت یکسال از پدر و مادر خود دور بود. محمدحسین، برادر شهید، از زبان وی نقل کرد که اسماعیل می گفت برای ماه رمضان به روستا می روم که هم خانواده را ببینم و هم عبادت کنم ولی ده روز به ماه رمضان مانده بود که خبر شهادت وی را آوردند. لازم به ذکر است که از این خانواده 4 فرزند همزمان در جبهه های نبرد مشغول رزم بودند که اسماعیل اولین شهید این خانواده بود.
از ویژگی های این شهید بزرگوار علاقه به علم و دانش، اخلاص، کردار نیک، دوری از اسراف، تاکید بر سنت صله رحم، امانتدار، بردبار و صبور و... بود.
برچسب ها:
ولا تقولوا لمن یقیل فی سبیل الله امواتاً بل احیاء و لکن لاتشعرون
کسی که در راه خدا کشته شده مرده مپندارید بلکه زنده است و لکن شما نمی دانید.
درود و سلام بر منجی انسان ها، حضرت بقیه الله الاعظم و بر نایب حق او امام امت و بر تمامی خدمت گزاران به این انقلاب اسلامی.
بارخدایا! از آنجایی که بر خود تکلیف و وظیفه را شناختم دیگر طاقت تحمل را نداشتم و هر روزه بار گناه و پاسداری از انقلاب و اسلام و خون شهیدان بر دوشم سنگینی بیشتری را احساس می کردم که باید بار هجرت دنیا را بست و حال که این بدنها و جانها برای مردن خلق شده چه بهتر که خود به سوی مرگ باسعادت و برای رضایت خداوند باشد و حال که دشمنان اسلام کمر به نابودی این انقلاب بسته اند، پس چه بهتر که خود فدا شویم تا اسلام زنده بماند.
هرگز دشمن از خارج مرزها جرأت و به فکر اینکه به این مرز و بوم تجاوز کند را نخواهد داشت و تنها خطری که احساس می کنم برای این انقلاب همین ستون پنجم که یک عده آگاه که تعیین کننده خط و توطئه ها می باشد، هستند و یک عده ناآگاه که گول و فریب افراد ناشناخته که هرروز به راهی وارد می شوند را می خورند که این عده، حرفها و کارهایی انجام می دهند که نمی دانند چه کسانی نفع آن را می برند؟ و اکنون در زمانی قرار گرفته ایم که قدرت رزمی نیروهای مکتبی اسلام را دشمنان دریافته اند و هیچ قدرتی توان جلوگیری این دریای خروشان را ندارد و امیدوارم که همینطور بماند و با همین وحدت، این انقلاب را که صاحب اصلی آن حضرت بقیه الله امام زمان (عج) است، تحویل دهیم.انشاءالله
و اما برای تمام خدمتگزاران و مسئولان انقلاب که باید در هر کجا پاسدار انقلاب باشند و این صحنه های تاریخ را فراموش نکنند و مبارزه با هواهای درونی و برونی را فراموش نکنند و این نعمتی را که خداوند به این ملت عنایت کرده و من و شما را به عنوان مسئول قرار داده تا آزمایش خود را بدهیم، لذا هوشیاری کامل تا آخرین لحظات باید داشت و با قلم و زبان و حرکت در صحنه انقلاب باشیم.
و اما ای پدر و مادرم همچون کوه با استقامت و استوار باشید که در حال امتحان الهی هستید و این خود سعادتی است که نتیجه زحمات شما در راه اسلام می باشد.
و به برادرانم که لباس رزم مقدس بر تن کرده اند: تا آخرین ما، باید سنگر به سنگر را حفظ کنیم.
و اما به تمام همسایگان و دوستان که محبت های زیادی کردند، از اینکه فرصت جوابگویی محبت های شما را نداشتم همه اینها را به خاطر خدا ببخشید. بهترین دوستان من کسانی هستند که در خط انقلاب و ادامه دهنده راه شهدا باشند و در هر سنگر که خدمت می کنند فقط به عشق خدا خدمت کنند.
اما تو ای همسرم که از اول زندگیمان در این زندان دنیا با هم نبودیم و از زمانی که در تشکیلات خانواده راه یافتیم هرگز استراحتی را در خود ندیدی و همه این دوری ها را به خاطر خداوند تحمل کردی، از این به بعد هم برای او (خدا) صبر و استقامت داشته باش.
و برای آخرین بار به یاری خداوند این قلم را در دست گرفتم و از شوق اینکه آماده یک عملیات سرنوشت ساز هستیم نمیدانم دیگر چه بنویسم؟ به هر حال قبول کنید. از شوق با عجله آماده می شوم...
ادامه مطلب...
برچسب ها:
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه اشهد ان لا اله الا الله ،محمد رسول الله، علیاً ولی الله
سلام بر ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) و درود بر نائب بر حقش امام خمینی و درود به روان پاک شهدای به خون خفته از صدر اسلام تا شهدای فتح حاجی عمران و راه کربلا (اللهم اجعل مماتی ممات محمد و آل محمد) هم اکنون در میعادگاه عشق و شهادت در حجله گاه خون ، عروس سرخ شهادت را در بر می گیرم و به دنبال خط سرخی که از لابلای گونی های سنگرم و از بیابانهای تفتیده خوزستان گذشته می روم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجلی گاه حق در حرکت است بپیوندم. سخنی چند با ملت غیور و شهیدپرور ایران دارم ، سفارش اول من این است که شما باید حافظ ولایت فقیه باشید و امام و رهبرمان را همچون نگین انگشتر درمیان خود نگهدارید تمام مشکلات مملکت را بدون سر و صدا حل کنید و نگذارید این قلب امت لحظه ای درد بگیرد .
سفارش دوم این است که ملت ما الان باید خود را بسازند تا فرد فرد این ملت یک مربی باشند و اول از خودمان شروع کنیم تا فردا بتوانیم برای صدور انقلابمان و زنده کردن اسلام در کشورهای عربی در حال خواب ، مربی و ناجی داشته باشیم و الان بهترین دانشگاه که از خون هزاران هزار شهید تهیه شده است که همان جبهه باشد داریم و باید حداکثر استفاده را از این دانشگاه ببریم و نگذاریم خون این همه شهید بی ثمر بماند . سفارش من به جوانهای مملکت این است که هر جوانی برای دو ماه هم که شده به جبهه بیاید و جنگ را مشاهده کند و آنها که می توانند در جبهه بمانند تا به کارزار تحرک و سرعت عمل بیشتر بخشند. الان روزی است که ما می توانیم دوره های واقعی را در میدان های نبرد ببینیم . حیف است از این فرصت استفاده نکنیم . سفارش بعدی این است که موقعی که سلاحهای ما به زمین افتاد برای برداشتنش از همدیگر سبقت بگیرید و نگذارید خون شهیدان ما بخشکد و باید هر چه سریعتر و با سرعت عمل بیشتر راهشان را ادامه دهید ، راه همان راه حسین است . هدف اسلام است و مقصد کربلا و سپس قدس عزیز است . در اینجا روی سخنم با ابرقدرتهاست که توسط عراق به کشور ما تجاوز گردید ، می خواستید ما را در کشورمان زمین گیر کنید کور خوانده اید ، اکنون کجائی که ببینی ملت ما با این حمله عراق منسجم تر شده اند ، یک پارچه تر برعلیه شما می جنگند . ازموقعی که شما به کشور ما حمله کردید ما یک ارتش از هم پاشیده داشتیم اکنون یک ارتش منسجم و آبدیده داریم ، اگر در شروع حمله شما سپاه پاسداران ، هنوز قدرتی نداشت الان با یاری خداوند دوازده الی پانزده لشکر از سپاه و بسیج داریم کجا هستند که ببینند ارتش بیست میلیونی تشکیل شده و تمام جوانهای ما با جنگ و جنگیدن آبدیده تر شده اند. ای آمریکا از همین جا به تو هشدار می دهم هر حیله ای بکاربری به ضرر خودت تمام می شود و خواهی دید که در همین نزدیکیها با ملتهای مسلمان متحد می شویم و رژیمهای دست نشاده ات را سرنگون می کنیم و اول به سراغ این فرزند نامشروعت که اسرائیل است خواهیم آمد و خواهی دید که با قدرت الهی کارش را تمام کرده و به سراغت خواهیم آمد. سفارشم به رزمندگان و فرماندهان در جبهه این است که برادران ما باید به هر نحو که شده است حقمان را از رژیم عراق بگیریم ما باید خسارتهای مادی و معنوی را از عراق بگیریم ما باید متجاوز را تنبیه کنیم تا دیگر خیال تجاوزنکنند و بالاخره به هرنحو که شده باید راه قدس را از طریق عراق بگشائیم و انقلابمان را صادر کنیم و اسلام واقعی را به کشورهای مسلمان و سپس به جهان رسانیم .
والسلام
ادامه مطلب...
برچسب ها: